بازار محیط بدون ساختار است
بازار محیط بدون ساختار است
اخلاق و ساختار فعالیت اجتماعی آغاز و پایان یافتن برای آن تعریف شده و قوانین سفت و سختی برای کنترل جهت رفتارشان وجود دارد.
محیط بازار بیشتر شبیه یک رودخانه در حال جریان است بدون هیچ آغاز و پایانی و تقریباً بدون ساختار.
در یک محیط بدون ساختار و نامحدود ضروری است که برای راهنمایی رفتارهای خود قوانین برقرار کنید.
شما نیاز به ایجاد تعریف و جهت خودتان دارید در غیر این صورت در مقابل احتمالات زیادی که در مقابل شما قرار می گیرد احساس دستپاچگی می کنید.
اگر شما قوانین خود را تدوین کنید و با آنها وارد بازی شوید
همان طور که مسئولیت تمام فعالیت های شما بر عهده خودتان است و مسئول پیامدهای این قوانین هم هستید.
یک معامله گر عادی بیشتر سعی می کند از ایجاد قانون برای خود جلوگیری کند
چون نمیخواهد مسئولیت نتایج معاملات خود را قبول کند.
همانطور که رهبران جغرافیایی حرکتی را انجام میدهند
و به دنبال وی افرادی حرکت میکنند در بازار نیز معامله گران رهبر وجود دارند.
انهایی که طبق نمودارها و تحلیلهای خود شروع به خرید سهم یا ارزی میکنند.
معامله گران رهبر میتوانند حرکت قیمت ها را کنترل کنند.
زیرا خودشان و افراد دنباله روشان میلغ هنگفتی را سرمایه گذاری خواهند کرد.
اکثر معاملهگران نمی دانند چه کاری انجام میدهند و چرا انجام می دهند و برای معاملات خود از پیش برنامه ریزی ندارند.
معاملهگرانی که به صورت خودجوش و غریزی فعالیتهایشان را انجام میدهد
و پس از آن پیامد معامله را به بازار نسبت میدهند نه رفتارهای خودشان.
اگر معامله گران قبل از انجام کاری که می خواهند انجام دهند برنامه داشته باشند
دلایلی که آنها برای چرایی انجام دادن چگونه انجام دادن دیگر معامله گران به دست می آورند
تنها تعداد بسیار کمی از معاملهگران که به طور دائم پول در می آورند.
آنها هم دلایل خود را پاک می کنند مگر اینکه آن را به نفع خود بدانند یا مناسب اهداف خود بدانند.
در واقع معاملهگران که به تواناییهایشان اعتماد دارند و میدانند که میتوانند اثرات قابل توجهی بر روی قیمت آنها داشته باشد
اطلاعات مرتبط با برنامه نویسی خود را از دسترس دیگر معاملهگران دور نگه می دارند
زیرا این کار میتواند احتمال اجرایی شدن برنامه هایشان را کاهش دهد.
از سوی دیگر معاملهگرانی که نسبت به آنچه می خواهند انجام دهند اعتماد به نفس ندارند نمیخواهند انتقاد بشنوند.
در واقع تمایل دارند که نظرتشان را انتقال دهند تا تایید بشوند.
معاملهگران و طبقه مبادله گران خردهفروش دو گروه دیگر هستند که دارای اهداف قیمتی و چارچوب زمانی متفاوت از هم هستند.
افراد در این گروه ها گرایش به فعالیت هماهنگی داشته و میزان شرکت خود و عدم شرکت خود را قبل از بازار تعادل بازار را تنظیم میکند.
ما را در صفحات زیر دنبال کنید:
آیا روانشناسی و معامله گری ارتباط تنگاتنگی دارند ؟
چه مونولوگ هایی درون یک معامله گر شکل می گیرد؟
بعنوان یک معامله گر باید از چه مراحلی عبور کنم ؟
معامله گری یک بازی روانی است – یک معامله گر سود ده باشید
کلید موفقیت در بازارهای مالی چیست؟
واژه حق همیشه با بازار است به چه معناست؟
مراحل تبدیل شدن به یک معامله گر موفق
بازار محیط بدون ساختار است – نویسنده: موسی رشوند
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.