تاثیر ترس در بازارهای مالی
تاثیر ترس در بازارهای مالی
چه چیزي باعث ایجاد معامله گري به خاطر ترس از، از دست دادن موقعیت هاي معاملاتی میشود؟
معامله گري فعالیتی است بدون داشتن ابتدا و انتهاي مشخص،
و همین که کامپیوتري که با آن اقدام به معامله گري می کنید را روشن کنید،
شما در وسط بازي هستید و هیچ وقت هم پایان نمی یابد.
در فعالیتی که نه آغازش معلوم است و نه پایانش، شما این امکان را دارید که همیشه در هر زمانی بتوانید یک تصمیمی بگیرید،
مثلا می توانید وارد موقعیتی شوید که بطور بالقوه سود ده باشد و براي شما پولسازي کند.
اما بر خَلاف معامله گري فوتبال یا چرخاندن رولت (نوعی بازي شرط بندي و شانسی) و یا بِلَکک (نوعی بازي با کارت در قمار) شروع و پایان مشخصی دارند،
و شما در آنها می دانید که کی باید شروع کنید و بعد از اینکه بازي تمام شد
هم دیگر نمی توانید چیزي را تغییر دهید و مجبورید نتیجه را بپذیرید. و جایی براي تفسیر نمی ماند،
شما (یا تیم شما) یا برده اید و یا باخته اید.
اما در معامله گري، بازي هیچ وقت شروع و پایان واقعی ندارد.
و نتیجه نیز هیچ وقت قابل پیش بینی نیست مگر اینکه شما معامله را ببندید.
و حتی بعد از بستن نیز میتوانید بلافاصله به آن برگردید.
هر تیکی که در بازار می بینید سود هاي بالقوه اي را در خود دارد و شما فقط به اندازه یک کلیک روي ماوس با این سودها فاصله دارید
و به راحتی می توانید وارد شده و این سود ها را جذب کنید.
به همین خاطر در نظر معامله گر از دست دادن معامله مثل گذاشتن و باقی ماندن پول روي میز براي قمارباز است
شما خیلی زود وارد معامله می شوید براي اینکه دوست ندارید آن را از دست بدهید
ورود زود هنگام به معامله به معنی این است که ریسک شما افزوده شده،
چرا که به علت ورود زود هنگام، الان محل قرار گیري حد ضرر از نقطه ورود خیلی دورتر است.
مضاف بر این ، زمانیکه معامله به سطح اصلی ورود رسید به معامله يِ بازنده تان باید اضافه کنید و حتی ریسک را افزایش دهید.
این دو نکته نشان میدهد که چرا ورود زود هنگام ، شما را در تعیین اندازه پوزیشن و مدیریت ریسک ، با مشکل روبرو می کند.
و اتفاقی که پس از آن می افتد اینست که شما کار را با یک معامله بازنده به پایان می برید
چون، منتظر همه معیارهاي ورود ننشستید و و وارد معامله اي شدید که از اول نباید به آن ورود می کردید
شما منتظر قیمت هستید تا ستاپ کامل شود ولی معامله شما را جا میگذارد
از دست رفتن معامله اي که شما را جا می گذارد، بخاطر اینکه سیگنال ورود خیلی زود اتفاق افتاده است
و همه يِ معیارهاي شما را براي ورود نداشته است، خیلی دردناك است.
معامله گرانی که در ذهنیت معامله يِ از دست رفته هستند،
معمولا علاقه دارند که قیمت را تعقیب کنند و یا در معامله يِ بعدي زودتر وارد شوند.
در ادامه با هم خواهیم دید که چرا این موضوع ایده خوبی نیست.
معامله گرانی که معاملاتی را از دست می دهند، وقایع را کاملا اشتباه تفسیر می کنند.
واقعیت این استکه ستاپ این معاملات بر مبناي قوانین شما نبوده و شما قوانین خود را بنا به دلایلی وضع کرده اید.
شاید گاهی با نقض کردن قوانین تان بتوانید در بعضی از معاملات برنده باشید،
ولی مطمئنا در دراز مدت، این قوانین هستند که می توانند از شما و سرمایه تان محافظت کنند.
شما صبر می کنید تا به یک ستاپ کامل برسید
این سناریو ایده آل ترین است و راه درست همین است.
راه هایی وجود دارد تا ما بتوانیم به ذهنیت صحیح برسیم،
بنابراین رسیدن به معاملات خوب چندان هم کار غیر ممکنی نیست، ولی باید نرمال و طبیعی برخورد کرد.
یک پلن و یک چک لیست معاملاتی دو ابزار بسیار مهمی هستند
که معامله گران باید داشته باشند که در این مورد قبلا با هم صحبت کردیم.
شما در پلن معاملاتی تان از قبل سناریوهاي یک معامله داراي پتانسیل مناسب سود را ترسیم کرده اید
بنابراین، زمانی که جلسات (سشن هاي) معاملاتی تان شروع شد، کاري که باید بکنید
اینست که فقط صبر کنید تا معیارهاي ورود شما محقق شوند.
چک لیست شما را محاسبه گر نگه می دارد و پیشرفت معامله را برایتان به نمایش می گذارد.
اقدام بر علیه قوانین معاملاتی زمانی که این دو ابزار جلوي چشم تان باشد و به شما بگویند که باید صبر بکنید، سخت تر میشود.
و شما در آن وقت با وجود این دو ابزار باید بتوانید که خودتان را براي نقض کردنقوانین تان متقاعد کنید که البته بعید می دانم بتوانید چنین کاري را انجام دهید
ازدواج با معامله
مطمئنم که شما فقط دوست دارید که وارد معاملات خوب شوید و می خواهید از تصمیم گیري هاي بد اجتناب کنید.
اما یک تعصب روانشناسی وجود دارد که ذهنیت ما را بر هم میزند
و باعث ایجاد اثري می شود که معامله گران ازآن با عنوان ”ازدواج با معامله“ یاد می کنند.
پژوهشی روي شرط بندان اسب دوانی انجام شد و از آنها خواسته شد قبل از اینکه روي اسب هاي مد نظر شرط بندي کنند
احتمال برد آن را مشخص کنند و بعد از ان باید روي اسبی شرط بندي می کردند.
بعد از آنکه شرط ها را بستند مجددا ازآنها سوال شد که چقدر نسبت به نتیجه شرط بندي که انجام داده اند مطمئن هستند.
یافته هاي این پژوهش کاملا واضح بود،
پس از بسته شدن شرط ها، شرط بندان حرفه اي بسیار مطمئن بودند که تصمیم شان تصمیم درستی بوده است،حتی اگر شرایط فرقی نمیکرد.
سوال این است که چه اتفاقی افتاده بود که باعث شد حرفه اي ها پس از گذاشتن پولهایشان روي میز شرط بندي چنین نظر قوي اي داشته باشند.
اطمینان داشتن – هر روز چقدر خودمان را گول میزنیم
پدیده اي روانشناسی در کار وجود دارد که به آن ناهنجاری شناختی می گویند.
بعنوان یک انسان ما هماهنگی و نظم را در زندگی دوست داریم.
و معنی آن این است که اگر چیزي با طرح ما جور در نیامد،
با آن کار نداریم بلکه بدنبال راه حلی میگردیم که همه چیز به نظم قبلی برگردد.
در تعریف ناهنجاري شناختی آمده : احساس ناخوشایندي که از باور داشتن ما به وجود دو چیز متناقض همزمان با هم بوجود می آید
شرط بندان اسب دوانی پول خود را روي یک نتیجه مطمئن شرط بندي می کنند و براي اینکه به هماهنگی برسند،
ذهن شان آنها را مجاب می کند که باور کنند که تصمیمی که گرفته اند درست است.
اگر بخواهند به تصمیم شان شک کنند این کار باعث ایجاد استرس و فشار زیادي می شود و ما معمولا کاري میکنیم تا از شک و استرس خارج شویم.
پس دیدیم که همه این موارد ناشی از تاثیر ترس در معاملات (تاثیر ترس در بازارهای مالی) بوجود می آیند.
ما را در صفحات زیر دنبال کنید:
آیا روانشناسی و معامله گری ارتباط تنگاتنگی دارند ؟
چه مونولوگ هایی درون یک معامله گر شکل می گیرد؟
بعنوان یک معامله گر باید از چه مراحلی عبور کنم ؟
تاثیر ترس در بازارهای مالی – نویسنده: موسی رشوند
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.