روتینگ پروتکل OSPF پارت دوم
توی مقاله قبل اومدیم درباره OSPF و مفاهیمش زمانیکه دارید OSPF رو توی یک Area پیاده سازی میکنید صحبت کردیم. حالا میخوایم توی این مقاله ببینیم که چرا باید Area بندی داشته باشیم. به Area بندی ساختار سلسله مراتبی هم میگن. پس یاد میگیریم که چرا باید بصورت سلسله مراتبی Area بندی انجام بدم و به چه دردی میخوره و چه مزایایی رو بهمراه داره و چه Concept هایی رو داره و در نهایت هم قراره بحثِ پیاده سازیش رو انجام بدیم.
اگه بخوام یک توضیح کلی بهتون بدم باید در جریان باشید که الگوریتم SPF یک الگوریتمی هستش که روی Resource های دیوایسهای شما اثرگذار هستش. مثلا RIP هر سی ثانیه یکبار داره اطلاعات رو میفرسته بصورت مجدد و وقتی بهش فکر میکنیم بنظرم داره بیخودی اطلاعات اضافی میفرسته و اونچیزیکه داره زیادتر مصرف میکنه پهنای باند هستش اما وقتی شما الگوریتم اجرا میکنید اونوقت این احتیاج به Memory داره ، احتیاج به Cpu داره احتیاج به Process داره. درواقع من میگم اجرای الگوریتم SPF پروسس براتون ایجاد میکنه.
حالا یکم میخوام در مورد زمانِ همگرایی هم صحبت کنم و زمان همگراییِ RIP رو باهم دیدیم که ۷ دقیقه و ۱۴ دقیقه بود اما توی بحثِ OSPF زمانِ همگرایی چقدره؟ و چقدر طول میکشه که بمحضِ اینکه متوجه تغییر میشه روتر ، اون تغییر بعنوانِ یک Partial Update توی LSA ارسال میشه اونوقت چقدر طول میکشه این همگرا بشه؟
در واقع میتونم بگم OSPF مدت همگرائیش وابسته به مدت زمانِ اجرایِ مجددِ الگوریتمِ SPF تو جدولِ LSDB هستش و این اجرا دقیقا وابسته به Resource های شماست. حالا چقدر دیوایستون قوی هستش؟ معمولا توی شرایط نرمال تو مایه های یکی دو ثانیه میتونید بهش نگاه کنید. ولی دقت کنید که نکتش اینه که این داره Resource مصرف میکنه. حالا میخوایم اینارو یه مقایسه ای باهم بکنیم. کی دوباره الگوریتم SPF دوباره اجرا میشه؟ یعنی اجرای الگوریتم SPF وابسته به چه چیزایی هستش؟ وابسته به تغییراتِ نتورک هستش. هر چقدر تغییرات نتورک بیشتر بشه احتمالِ اجرای مجدد الگوریتم SPF هم بیشتر میشه و لزوما هم هر چقدر احتمال اجرای الگوریتم SPF هم بیشتر بشه اونوقت احتمالِ کاهشِ Performance زیاد میشه. ازونطرف میخوام مقایسه کنم که تحتِ چه شرایطی تعداد تغییراتِ نتورکِ شما میتونه زیادتر بشه؟ اینرو قبول دارید که هر چقدر تعداد دیوایسهای یک نتورک بیشتر بشه احتمال تغییراتِ شما بیشتر خواهد بود؟ پس با این دید میتونم بگم که زمانیکه نتورک شما زیادتر میشه و چون نتورکتون بزرگترمیشه و تعداد روترهاتون بیشتر میشه ، نتیجش کاهشِ Performance شما میشه توی OSPF چون روترها زیاد میشه و احتمال تغییرات زیاد میشه و احتمال اجرای الگوریتم SPF زیاد میشه و در نتیجه احتمالِ کاهش Performance ِ شما زیاد میشه.
سیسکو پیشنهاد میکنه که توی یک Area بیشتر از 50 تا روتر نزارید چون اینکار باعث میشه عملا Perforemance شما بشدت افت کنه و اون کارایی لازم رو که انتظار دارید براتون اتفاق نمیفته. از طرف دیگه سازمان جهانی استاندارد توی حوزه تجهیزات نتورک نمیخواست که پروتکل OSPF رو مثل مثلا RIP محدود کنه و بگه که مثلا شما 40 تا روتر میتونید بزارید. نه. چنین محدودیتی رو نمیخواست بزاره. خب پس چیکار کرد؟ اومد گفتش من از طریقِ ساختارِ Area بندی کاری میکنم که شما محدودیت تعداد وتر داخلِ OSPF رو نداشته باشید. اگه مثلا صدتا روتر دارید خب مشخصا وقتی این صدتا روتر رو توی یک Area میزارید به مشکل برمیخورید ولی میتونید این صدتا روتر رو توی دوتا Area بزارید. همینکار باعث میشه که هر تغییری که توی یک Area انجام میشه ، باعثِ اجرای الگوریتمِ SPF توی همون Area میشه نه توی Area های دیگه و به این ترتیب من دارم احتمال اجرای الگوریتمِ SPF رو کم میکنم ، پس دارم دوباره Performance رو میبرم بالا.
توی بحثهای مربوط به Area بندی نحوه پیاده سازیش خیلی سادست اما نحوه دیزاینش تامل برانگیزه. یعنی میخوام بگم بهتون که قبل از اینکه بخواید پیاده سازید کنید اول باید تمام کارهاتون روی کاغذ انجام بشه. روی کاغذ هستش که باید فکر کنید و طراحی کنید.بعدش که فهمیدید Area بندی رو چطوری باید انجام بدید دیگه اونوقت پیاده سازیش خیلی سادست.
یکسری قواعد و قوانین رو باید توی طراحی Hierarchical Area باید رعایت کنید.
ما در کل دو مدل Area داریم. Area یِ Backbone یا همون Area یِ صفر که توی مقاله قبل باهاش آشنا شدید و سایرِ Area ها.
یکی از قواعدی که باید رعایت بشه اینه که شما یک Area یِ Backbone یا Area یِ صفر دارید ، سایر Area ها باید متصل بشن به Area یِ صفر. یعنی اگه بخوای Area یِ 3 رو اضافه کنی اونوقت باید Area یِ 3 روهم وصل کنی به Area یِ صفر. اینوسط نباید بیاید Area یِ 3 رو مثلا وصل کنید به Area یِ 1 و این اشتباست. پس اولین قانون اینو میگه که توی طراحی Area ها طوری درنظر بگیرید که همه Area ها متصل باشن به Area یِ Backbone . مثل شکل زیر
قانون دوم میگه حالا مثلا اومدی Area هاتو وصل کردی به Area یِ Backbone ، اونوقت بین Area هات نباید Connection یی وجود داشته باشه. یعنی اگه Area یِ 1 میخواد Area یِ 2 رو ببینه حتما باید این ارتباط از طریق Area یِ صفر یا Backbone برقرار بشه.
مثل شکل زیر
نکته دیگه ای که باید توی بحثِ دیزاینِ Area باید رعایت کنیم اینه که توی طراحی نباید Area یِ Backbone شما گسسته باشه. شما نمیتونید دوتا Area یِ صفرِ جدا از هم داشته باشید و مثلا وصلش کنید به Area یِ 1. حتما باید بین Area یِ بَک بُنِ شما پیوستگی وجود داشته باشه. اگه توی طراحی های Area تون اینموارد رو رعایت کنید اونوقت دیگه کانفیگش کار راحتی هستش.
به این مثال دقت کنید. فرض میکنیم که ۸ تا روتر وجود داره و میخوام بجای اینکه همه این روترها رو توی Area 0 بزارم بیام Area بندی انجام بدم.
مثلا اومدم تهران و رشت و اهواز رو گذاشتم توی Area یِ صفر و سوسنگرد و ایذه رو میزارم توی Area1 و فومن و انزلی رو میزارم توی Area2. خب اینجا همه قواعد دیزاین رعایت شده و میبینید که Area یِ صفر پیوسته هستش. ارتباط Area1 با Area2 از طریق Area0 برقرار شده و میبینسد که بین Area1 و Area2 هم ارتباطی نیست و قواعد دیزاین رعایت شده. الان این دیزاینِ درستِ Area بندی هستش. خب قبل از اینکه بیایم بحثهای مربوط به Configuration رو انجام بدیم اول بیایم اصطلاحاتش رو باهم بشناسیم. به روترهای مرزی میگن Area Border Router یا ABR. این ABR ها روترهایی هستن که یک دستشون توی Area یِ صفر هستش و دستای دیگش توی Area های دیگستیا همون Normal Area هاست. پس الان روترهای Ahwaz و Rasht روترهای ABR ِ ما هستن. ضمنا به روترهایی که حداقل یک لینک توی Area های دیگه داشته باشن بهشون میگن Backbone Router. یعنی الان این روترهای Tehran و Ahwaz و Rasht روترهای بک بن هستن. دقت کنید که اینا اصطلاح هستش. به روترهایی که تمامی اینترفیسهاشون توی یک Area هستن ، مثل روتر Fouman میگن Internal Router. به روتری که میخواد یکسری روت رو از خارج از شبکه یِ AS مون بیاره داخل یا همون خارج از شبکه OSPF مون بیاره داخل ، حالا این میتونه روتِ اینترنت باشه یا این میتونه ارتباط با یک شبکه EIGRP باشه. بهرحال میخواد روتهایی رو خارج از نتورک وارد کنه. مبحثِ ASBR رو توی دوره CCNP تو مبحثِ Redistribiution یاد میگیرید. به این روتر میگن ASBR یا Aoutonomous System Border Router . الان دقت کنید که با این ترتیبِ Area بندی اومدم باعث شدم که تغییراتِ یک Area باعثِ اجرایِ الگوریتم SPF توی Area یِ دیگه نشه. چطور؟
الان میخوام یک LSA Type دیگه بهتون معرفی کنم. این نوع دیگه LSA T3 هستش. به LSA T3 میگن Summary LSA. این LSA T3 توسط یک ABR ایجاد میشه و چه چیزی رو میخواد Present کنه؟ میخواد نتورکهای یک Area یِ دیگه رو توی یک Area یِ دیگه Present کنه چون ABR بین دوتا Area هستش. پس اگه من ده تا نتورک توی یک Area یِ دیگه دارم پس من ده تا LSA T3 دارم که ABR ارسالش میکنه به داخلِ Area یِ دیگه و از طرف دیگه LSID یش میشه Subnet number ِ اون نتورکهایی که توی Area یِ اول بوده و میخواستن از طریق ABR ارسال بشن به Area یِ دیگه. دقت کنید که این موضوع هیچ ربطی به Summarization نداره. یعنی فکر نکنید که من توی اسلاید ۶ مثلا توی Area 0 من 192.168.2.0/24 تا 192.168.100.0/24 رو دارم و ABR بخواد مثلا 0.0/16 رو Adv کنه. حالا ممکنه بخوایم Summary داشته باشیم ولی لزوما نه. اصلا Summarization به بحثِ LSA Summary ربط پیدا نمیکنه. نکته اینجاست که شما توی LSA T3 دیگه مثلِ LAS T1 اصلا Detail ندارید. بعبارتی میتونم بگم که اگه توی این نتورک داریم نگاه میکنیم مثلا توی Area2 اینارو داشته باشیم : Net1 و Net2 و Net3 و Net4 اونوقت داخلِ این Area2 با سه تا LSA T1 یی که وجود داره و اگه LSA T2 وجود داشته باشه ، جدولِ LSDB تکمیل و در نهایت الگوریتم SPF اجرا میشه. یعنی میخوام بگم که اجرای الگوریتم SPF روی LSA T1 و LSA T2 برقرار هستش ، اما به ازای هر ۴ تا نتورکی که هستش ABR داخلِ این Area0 میاد LSA T3 ارسال میکنه.
یعنی چهارتا LSA T3 ارسال خواهد کرد و توی این LSA تایپ فقط داره اشاره به نتورکهای Area2 میکنه. حالا اونایی که توی Area0 هستن میدونن برای رفتن به Area2 باید بیان سراغِ ABR. پس اگه تغییری رخ بده ، یا نتورک جدیوتری رو ارسال میکنه داخل LSA T3 یا نتورکی رو داخل ارسال نمیکنه. بهرحال پس اونایی که توی Area0 هستن احتیاجی برای دونستنِ Detail ندارن و فقط میدونن برای نتورکهایی که با LSA T3 یاد گرفتن باید برن سراغِ ABR و همین.
پس زمانیکه توی همین شکلی بفرض که شبکه مالتی اکسس داره و شبکه point to point هم داره. وقتی همه اینا توی یک Area باشن باهم بررسی کنیم که چند تا LSA T1 توی جدولِ LSDB یِ هرکدوم ازین روترها باید باشه؟ در نهایت ۹ تا LSA T1 باید باشه. چندتا LSA T2 باید باشه؟ یدونه شبکه مالتی اکسس دارم پس یدونه هم باید LSA T2 باشه. چندتا LSA T3 باید باشه؟ هیچی چون این اصلا Area بندی نشده و همش یدونه Area هستش.
حالا وقتی مثل این شکل اینرو Area بندی میکنیم ، درواقع Area0 و Area1 ، حالا چندتا LSA T1 باید توی Area0 باشه؟ به تعداد روترهای اون Area البته ABR هم حساب میشه که توی این Area0 توی هر روتری باید ۶ تا LSA T1 وجود داشته باشه. چندتا LSA T2 باید وجود داشته باشه؟ هیچی چون اصلا شبکه مالتی اکسس نداره. حالا چندتا LSA T3 باید باشه؟ خب میگم LSA T3 اونایی هستن که ABR یاد داده. خب ABR چی یاد میده؟ به ازای هرنتورکی که توی Area یِ دیگه هستش یه LSA T3 میسازه.خب توی Area1 میاد ۴ تا LSA T3 میسازه و میفرسته بسمت روترهایی که توی Area0 هستن.
خب حالا اگه بخوایم Area1 رو بررسی کنیم میبینیم که توی این Area شما ۴ تا LSA T1 دارید و چون شبکه مالتی اکسس داره یدونه LSA T2 دارید و به ازای همه نتورکهای Area0 شما ۹ تا LSA T3 داخل روترهای Area0 دارید.
دقت کنید که مباحث رو با جزئیات بیشتر در دوره CCNP یاد میگیرید و توی این دوره در همین سطح کفایت میکنه.
نکته دیگه اینه که روتهایی که توی جدول روتینگ با O نمایش داده میشن اینا روتهایی هستن که با اجرای الگوریتم SPF از LSA T1 و LSA T2 ایجاد شدن و روتها از خودِ اون روترهای داخلِ اون Area یاد گرفته شدن. روتهایی که با OIA یا OSPF Intra Area نمایش داده میشن روتهایی هستن که با LSA T3 ایجاد میشن و از ABR ها یاد گرفته میشن. توی دوره CCNP هم LSA تایپهای دیگه ای رو مثل OE1 و OE2 رو یاد میگیرید که از ASBR یاد گرفته شدن. روتهایی که از خارج از نتورک وارد میشه و اینا رو بصورت کاملتر توی دوره CCNP میخونید.
حالا بریم یک سناریو برای Area بندی پیاده سازی کنیم.
توی طراحی این سناریو به اینصورت که میبینید درنظر گرفتم که شامل Area 0 و Area 1 و Area 2 باشه و قوانین طراحی هم رعایت شده جوری که Area1 و Area2 به Area یِ Backbone وصلن و Area یِ بَک بُن پیوستست و بین Area1 و Area2 هم هیچ کانکشنی وجود نداره. همونطور که قبلا گفتم سختیِ کارمون تا اینجاست و اگه بتونید روی کاغذ Area بندیتون رو درست انجام بدید بعدش دیگه کانفیگ کردن خیلی راحته.
اول میایم طبق سناریو کانفیگهای عمومی رو انجام میدیم.
دقت کنید من دیگه نمیرم سراغِ بحثهای DR و BDR و میزارم خودش بصورت دیفالت انتخاب کنه بخاطر اینکه میخوام تمرکز رو بزارم روی بحثهای Area بندی.
اول میرم سراغِ روتر R1 و وارد محیط Global میشم و با دستور router ospf 1 میام ospf رو ران میکنم و روتر آیدی چهارتا 1 رو براش تعریف میکنم. router-id 1.1.1.1. به ایننجا دقت کنید. الان من توی روتر R1 هستم و همه اینترفیسهاش توی Area1 هستش.این روتر یک اینترنال روتر هستش. پس میتونم بگم
network 0.0.0.0 255.255.255.255 area 1
حالا میرم سراغِ روتر R4 . توی این روتر تو بحثهای نتورکینگش باید کمی بیشتر دقت کنیم. اینجا اول میام تو محیط Global دستور router ospf 1 رو میزنم تا ospf رو اجرا کنم. بعدش روتر آیدیش رو براش تعریف میکنم چهارتا 4. Router-id 4.4.4.4 . فقط باید حواسمون باشه که نتورک 10 ِش یعنی اینترفیسِ G0/0 باید بره به Area1 و نتورکِ 172.16 ش باید بیاد به Area0 . پس اینجا میزنم
network 10.10.0.0 0.0.255.255 area 1
و نتورک مربوط به 172 رو به اینصورت کانفیگ میکنیم
network 172.0.0.0 0.255.255.255 area 0
دقت کنید که بهمین شکل ABR ساخته میشه. ABR یک روتری هستش که یکسری اینترفیسهاش توی Area0 باشه و یکسری توی Area های دیگه باشه.
حالا میرم سراغِ روتر R5 که این یک Internal Router هستش و من میتونم همه اینترفیسهاش رو بزارم توی Area0 . میرم توی محیط Global و میزنم router ospf 1 و با این دستور ospf رو اجرا میکنم و بعد روتر آیدی چهارتا 5 رو بهش معرفی میکنم. router-id 5.5.5.5 . حالا وضعیت نتورکش رو تعیین میکنیم.
network 0.0.0.0 255.255.255.255 area 0
حالا میرم سراغِ روتر R3 و تو محیط Global میام اول دستور router ospf 1 رو میزنم و بعدش روتر آیدی چهارتا 3 رو براش معرفی میکنم . router-id 3.3.3.3 . نتورکش رو هم به این صورت کانفیگ میکنم.
network 172.0.0.0 0.255.255.255 area 0
network 10.0.0.0 0.255.255.255 area 2
حالا میرم سراغ روتر R2 و چون یک Internal router هستش میام همه اینترفیسهاش رو میزارم توی Area یِ 2 . اول میام دستور router ospf 1 رو میزنم و با اینکار ospf رو اجرا میکنم و بعدش میام براش روتر آیدی چهارتا 2 رو تعریف میکنم. router-id 2.2.2.2 . حالا میام تمام اینترفیسهاش روهم توی Area 2 قرار میدم.
network 0.0.0.0 255.255.255.255 area 2
خب حالا بریم مانیتور کنیم و ببینیم که چه اتفاقاتی افتاده.
خب اگه توی همین روتر R2 بیام show ip ospf neighbor بگیرم میاد همسایه ها رو بهمون نشون میده.
الان میخوام ببینم روتر R5 وضعیت جدول LSDB یش چطوریه؟
اول باید ببینم که چندتا LSA T1 داره. ولی قبلش ببین توی این Area چندتا روتر داره. خب سه تا روتر داره. الان این روتر باید سه تا RLSA T1 داشته باشه برای 5.5.5.5 و 4.4.4.4 و 3.3.3.3 . توی این Area 0 چندتا DR داره؟ خب یدونه DR داره و انتظار دارم که یدونه LSA T2 هم داشته باشه این روتر R5 . انتظار دارم ۴ تا LSA T3 هم داشته باشه و دوتاش رو از R4 یاد گرفته باشه و دوتاش هم از R3 . در سمت R4 نتورکهای 10 و 192 و در سمت R3 نتورکهای 10 و 192 . حالا بریم بررسی کنیم.
حالا توی همین روتر R5 دستور show ip ospf database رو میزنیم.
همونطور که میبینید Router LSA که LSA T1 هستش سه تا داره. NET LSA که LSA T2 هستش یدونه داره و Summary LSA که LSA T3 هستش چهارتا داره نتورک داره که دوتاش رو از ABR با روتر آیدی 4.4.4.4 یاد گرفته و دوتاش رو از ABR با روتر آیدی 3.3.3.3 یاد گرفته.
حالا میرم سراغ روتر R1 و انتظار دارم که دوتا LSA T1 داشته باشه. این شبکه یِ بین R1 و R4 رو قبلا بررسی کردیم و دیدیم که ظاهرش point to point هستش ولی مالتی اکسس هستش و توش DR انتخاب میشه. پس انتظار دارم یدونه هم LSA T2 داشته باشه و روتر R1 باید چهارتا نتورک رو با LSA T3 یاد گرفته باشه که این چهارتا نتورک روهم از روترِ ABR R4 یاد گرفته. حالا اینارو باهم میبینیم و روی روتر R1 یه show ip ospf database میزنم.
توی روتر R2 هم انتظار دارم که چهارتا LSA T3 داشته باشه و دوتا LSA T1 داشته باشه ولی انتظار ندارم که LSA T2 داشته باشه.
دقت کنید که همین مباحث در مورد روترهای ABR مثل R3 و R4 هم وجود داره فقط با اینتفاوت که اینا با توجه به Area های مختلف بهتون گزارش میدن. یعنی مثلا ABR میگه LSDB یِ من توی Area 1 اینجوریه و توی Area 0 اینجوریه. بریم توی روتر ABR R4 باهم ببینیم. یه show ip ospf database میگیریم.
مشاهده میکنید که داره میگه توی Area0 این وضعیتِ LSA TYPE هام هستش و توی Area1 هم این وضعیت LSA TYPE هام هستش. پس روتر ABR به تعداد Area هایی که کانکت میکنه توی جدول دیتابیسش میاد وضعیت LSA TYPE ها رو متفاوت نمایش میده.
نکته بعدی بحثِ جدولِ روتینگِ اینا هستش. سعی کنید همیشه قبل از بررسی جدول روتینگ خودتون بتونید پیش بینی کنید که جدول روتینگ هر روتر به چه صورتی هستش.
مثلا روتر R5 الان دوتا نتورک بصورت Connected داره که نتورکهای 192.168.3 و 172 هستش و باید اینارو بصورت Connected بلد باشه. پس انتظار ندارم LSA T1 و LSA T2 چیزی بلد باشه. انتظار ندارم با O یعنی OSPF روتی رو داشته باشه ولی توی روتر R5 چهارتا نتورک وجود داره که از LSA T3 یاد گرفته شدن. پس انتطار دارم برای ایم چهارتا نتورک چهارخط روت وجود داشته باشه و با OIA نمایش داده بشه. میرم توی روتر R5 و یه show ip route میگیرم.
میبینید که چهارتا نتورکی که با LSA T3 یاد گرفته رو داره با OIA نمایش میده.
همیشه یادتون باشه وقتی سناریویی رو دستتون میدن اول بیاریدش روی کاغذ و تمام موارد رو روی کاغذ پیاده سازی طراحی و پیاده سازی کنید و حتی مباحث مانیتورینگ روهم سعی کنید پیس بینی کنید و بعدش وقتی عمل مانیتورینگ رو انجام میدید بیاید با پیش بینی خودتون مقایسش کنید و مطمئن باشید این روش باعث میشه که توی این حوزه کلی رشد کنید و پیشرفت داشته باشید.
توی مقاله قبلی یه صحبت کلی راجع به AD انجام دادم و تفاوتش رو بین RIP و OSPF رو توضیح دادم. خب میخوایم یکم Detail تر بهش نگاه کنیم.
همونطور که بهتون گفتم الان از نظر RIP مسیر از پایین متریکش 2 هستش و از بالا متریک EIGRP متریکش 2 میلیون و خورده ای هستش و قطعا نمیتونم این دوتا عدد رو باهم مقایسه کنم. پس اینوسط چون پارامترهای انتخاب متریک توی روتینگ پروتکلهای مختلف باهم فرق میکنه ، اینجا Administrative Distance هستش که میاد نقش ایفا میکنه. AD بر چه مبنایی برای روتینگ پروتکلها از پیش تعیین میشه؟ معمولا به این صورت هستش که براساس قابلیت اطمینانِ اون روتینگ پروتکل هستش. یعنی مثلا میگه EGP که یک روتینگ پروتکل بین AS هاست از نظر قابلیت اطمینان بالاتر از IGP هستش. یا ازونور میگه استاتیک روتینگ از داینامیک روتینگ قابل اطمینان تره. مثلا OSPF به این نتیجه رسیده از لینک بالا بره اما وقتی Admin میاد و خودش یک روتِ استاتیک مینویسه که حتما از پایین برو مطمئنا یچیزی میدونه که داره مینویسه. پس استاتیک مطمئنتر از داینامیک هستش و از طرف دیگه متریکهایی که قابلیت اطمینان بیشتری دارن ، مثلا فرض کنید RIP میگه اگه شما همچین نتورکی داشته باشید طبق شکل
RIP میگه مثلا اگه از پایین برم متریک 2 هستش و از بالا برم متریک 4 هستش پس مسیرپایین بهتره ولی خب به اینم دقت کنید که اگه لینکهای بالا همه 1Gbps باشه و لینکهای پایین همه 64Kbps باشه در اینصورت مسیر بالا بهتر از مسیر پایین هستش. وقتی OSPF میاد Bandwidth رو دخیل میکنه مسلما متریک قوی تری داره. بعدا میبینید وقتیکه EIGRP میاد و 5 تا پارامتر رو درگیر متریک میکنه میبینید که متریک قویتری داره. پس اون روتینگ پروتکلهایی که متریک غنی تری دارن به نسبتِ اونایی که متریک ضعیفتری دارن میتونن قابلیت اطمینان بالاتری برامون ایجاد کنن.
به این جدول نگاه کنید که داره بهتون اطلاعاتی در مورد AD روتها توی مسیرها و روتینگ پروتکلهای مختلف رو میده.
این جدول داره اینو میگه که اگه یک روتری یک مسیری رو هم با EIGRP بلد باشه هم با OSPF بلد باشه و اگه برید جدول روتینگش رو نگاه کنید میبینید که فقط مسیر EIGRP رو میبینید. البته اینا همشون کلی نکات ریز داخلشون دارن. مثلا وقتی اومدید توی روترتون EIGRP رو ران کردید و بهش گفتید که از مسیر بالا برو ولی بیاید براش استاتیک روت هم بنویسید ، چون AD استاتیک نسبت به EIGRP پایینتره اونوقت روتِ استاتیکتون توی جدول روتینگ قرار میگیره. توی مبحث EIGRP دوباره یه نگاهی به AD ش میندازیم.
IPv6 Routing
نویسنده: مهندس جواد هدایتی
دیدگاهتان را بنویسید
برای نوشتن دیدگاه باید وارد بشوید.